مقدمه
گذشته استمراری یا همان Past continuous اشاره به اعمالی دارد که در گذشته در حال اتفاق افتادن بودند. برای مثال، وقتی کسی از شما میپرسد “داشتی چیکار میکردی؟”، شما در جواب میگویید: “داشتم با تلفن صحبت میکردم”. برای بیان جملات این چنینی از گرامر گذشته استمراری استفاده میکنیم.
توضیحات
ساختار گذشته استمراری
در این بخش به ساختار جملات گذشته استمراری میپردازیم. مانند هر جملهای در زبان انگلیسی، جملات گذشته استمراری با فاعل شروع میشوند. بعد از فاعل، از شکل گذشته افعال to be استفاده میکنیم. Am, Is and Are شکلهای افعال to be هستند که گذشته آنها به صورت Was or Were نوشته میشود.
بعد از فاعل و افعال to be زمان استفاده از فعل اصلی جمله میرسد. در گذشته استمرای ما باید از شکل اصلی افعال استفاده کنیم و به آن ها “ing” اضافه کنیم. برای مثال، نوشیدن در انگلیسی به معنای drink است. حالا ما به drink سه حرف ing اضافه میکنیم. در نتیجه کلمه drinking به دست میآید.
فاعل +افعال to be +فعل + ing
Subject+ to be verbs+ verb+ ing
همانطور که احتمالا میدانید، در زبان انگلیسی افعال برای هر فاعلی مثل من، تو، او و غیره، به صورت متفاوتی استفاده میشوند. در گرامر گذشته استمراری این مورد در افعال to be صدق میکند. در جدول بالا مشخص کردهایم که برای هر فاعلی چه فعل to be استفاده میشود.
منفی کردن گذشته استمراری
برای منفی کردن جملات گذشته استمراری از کلمه not استفاده میشود. کلمه not که یک کلمه منفی ساز است، بعد از افعال to be استفاده میشود. برای درک بهتر به جدول زیر نگاه کنید.
وقتی کلمه not به جمله اضافه میشود، طبیعتا معنای جمله نیز منفی میشود. برای مثال،
داشتی سیگار میکشیدی؟
?Were you smoking
نه، من سیگار نمیکشیدم.
.No, I was not smoking
سوالی کردن گذشته استمراری
برای سوالی کردن جملات گذشته استمرای کافیست جای فاعل را با فعل to be در جمله عوض کنیم.
برای مثال:
.She was driving home
این جمله، یک جمله ساده است که خبر از انجام کاری توسط یک فرد میدهد. حالا جای فاعل “she” را با فعل to be, که همان was است عوض میکنیم.
?Was she driving home
به همین آسانی جمله سوالی به دست آمد. به جدول زیر نگاه کنید.
نکته: در بخش سوالی معمولا از فاعل من یا I استفاده نمیشود. دلیل اینکه ما در این بخش از فاعل I چیزی نگفتیم، همین بوده است.
برای جواب سوال جملات گذشته استمراری دو راه وجود دارد. راه اول جواب کوتاه است. برای مثال:
?Were you singing
آیا داشتی آواز میخواندی؟
.No, I was not
نه، نمیخوندم.
کامل جواب دادن روش دوم برای پاسخ دادن به این سوالات است. برای مثال:
آیا داشتی گریه میکردی؟
?Were you crying
نه، داشتم پیاز پوست میکندم.
.No, I was chopping onions
ما هر سه نوع جملات گذشته استمراری را یاد گرفتیم. حالا نوبت گفتن یک سری از نکات در مورد افعالی هست که ما به آنها ing اضافه میکنیم.
نکته اول: تمام افعالی که با حرف e به اتمام میرسند، هنگام اضافه کردن ing حرف آخر خود را که همان e میباشد از دست میدهند. برای درک بهتر، حروف صدادار را باهم مرور میکنیم. A, E, I, O, U حروف صدادار زبان انگلیسی همین 5 حرف هستند. برای مثال:
smoke→ smoking bake→ baking smile→ smiling
همانطور که دیدید و خواندید، حرف آخر به هنگام اضافه شدن ing حذف میشود.
نکته دوم: هر وقت دو حرف آخر یک فعل به صورت صدادار و بیصدا باشد، حرف آخر در هنگام اضافه کردن ing دوبار تکرار میشود. برای مثال:
put→ putting cut→ cutting commit→ committing
برای تشخیص این نوع از افعال، کافیست دو حرف آخر هر کلمه را ببینید. اگر حرف یکی مانده به آخر صدادار بود و حرف آخر بیصدا, میتوانید از این قاعده استفاده کنید. البته همیشه استثناهایی وجود دارند.
مثال
حالا برای درک بهتر یک مکالمه شبیه سازی شده را باهم میخوانیم.
I am a teacher. I saw one of my students yesterday while I was going to school. He said hi and I said hi, too. We were walking when his phone rang. He answered his phone and got really angry while the other person was talking on the phone.
من یک معلم هستم. دیروز در حالیکه داشتم به مدرسه میرفتم یکی از شاگردانم رو دیدم. او به من سلام کرد و من هم به او سلام کردم. ما داشیتم قدم میزدیم که تلفن او زنگ خورد. او تلفناش را پاسخ داد و خیلی عصبانی شد در حالیکه آن شخص هنوز هم در حال صحبت کردن بود.
He started to run without saying goodbye. I was thinking of him yesterday. I was feeling nervous. Today, he came to school and asked for an apology because of yesterday. It felt good. I asked “why were you running? Was your mom feeling bad?”
او بدون خداحافظی شروع به دویدن کرد. من تمام دیروز رو به اون فکر میکردم. خیلی نگران بودم. امروز، به مدرسه آمد و به خاطر دیروز معذرت خواهی کرد. حس خوبی بود. من از او پرسیدم که چرا داشتی میدویدی؟ آیا مادرت حالش بد بود؟
He said: No, my mom was not feeling good. I was running to the street to help my friend. They had seen a robber. The robber was stealing their car.
او گفت: نه، مادرم حالش بد نبود. من داشتم میدویدم به سمت خیابان تا به دوستم کمک کنم. آنها یک دزد دیده بودند. آن دزد داشت ماشین آنها را میدزدید.
0 Comments