مقدمه
به علمی که در حوزهی زبان پژوهش میکند و یا زبان را به عنوان موضوع پژوهش انتخاب میکند تا از این راه به درکی از ویژگی ها و قوانینی دست پیدا کند که استفاده از زبان را ساماندهی کند، زبانشناسی میگویند. زبانشناسی تلاش میکند که به پرسشهای اساسی مانند «زبان چیست؟» و «زبان چگونه عمل میکند؟» جواب بدهد. به کسی که در این حوزه فعالیت دارد زبان شناس میگویند. سوسور در تعریف موضوع زبانشناسی میگوید: « تنها هدف حقيقي زبان شناسي آن است که زبان در درون خود و براي خود مورد پژوهش قرار میگيرد.»
زبانشناسان میکوشند تا دلایل تکامل و تغییر زبان را واکاوی و تحلیل کنند و یا به نحوهی یادگیری زبان در کودکان بپردازند. اگرچه زبانشناسان به شناخت و بررسی زبانهای مختلف و ارتباط آنها میپردازند، ولی لزومی نیست که تسلط کاملی بر همه زبانها داشته باشند. مهمتر این است که بتوانند پدیدههای زبانشناختی را کندوکاو و تحلیل کنند.
توضیحات
علم زبانشناسی به دنبال شناخت تحولات پدید آمده در اصوات، واژهها، ترکیبات و معانی زبان و تدوین قوانینی است که حاصل این تحولات هستند. زبانشناسی با اینکه از علوم زبانی است، از دیگر علوم اجتماعی و انسانی نیز بی نیاز نیست. جامعهشناسی شاید مهمترین علم غیر زبانی است که ارتباط زیادی با زبانشناسی دارد. گاها زبان به عنوان پدیدهای اجتماعی مورد تحلیل قرار میگیرد و ارتباط آن با حوادث انسانی-اجتماعی مورد بررسی قرار میگیرد. همچنین زبانشناسی با روانشناسی نیز ارتباط نزدیکی دارد، به خصوص زمانی که زبان به عنوان پدیدهای روحی-روانی مورد مطالعه قرار میگیرد.
با اینکه در طول زمان علم زبانشناسی توسط زبانشناسان متعدد در نقاط مختلف جهان مورد بررسی بسیار قرار گرفته است، ولی در عصر حاضر است که به کمک پیشرفت های علمی در رشتههای دیگر, این رشته نیز به پختگی خود رسیده است. از این پختگی میتوان به دست پیدا کردن و تحلیل زبانهای فراموش شده و از بین رفته به کمک تکنولوژیهای نوین اشاره کرد. و این تحلیل ها باعث شده شناخت ما نسبت به زبانهای امروزی بیشتر شده و ریشه یابی خیلی از مسائل زبانی آسانتر شود.
زبانشناسی به دو دستهی اصلی, عمومی و تخصصی تقسیم شده است. زبانشناسی عمومی به بررسی تغییرات و تحولات زبانی در گذشته و حال میپردازد. یکی از اهداف این بخش از زبانشناسی شناخت ویژگیهای مشترک زبانها و ارتباط میان آنهاست. بنابراین زبانی که در بخش عمومی زبانشناسی مورد بررسی قرار میگیرد خود مفهوم زبان است به عنوان یک فعالیت ذهنی انسانی، نه یک سیستم زبانی به خصوص مانند فارسی و یا انگلیسی. بنابراين زبانشناسي عمومی نتایج خود را از مشاهدهی زبانهاي گوناگون به دست ميآورد و تلاش میکند که به درک حقايق و ويژگيهايي برسد که در زبانهاي مختلف ميبيند و نقطه اشتراک همه زبانهای بشری است.
زبانشناسی تخصصی اما تنها در زمینهی یک زبان به خصوص پژوهش میکند. تحولات و تغییرات یک زبان خاص مورد بررسی قرار میگیرد و تقسیمات و گویشهای مختلف آن را مورد مطالعه قرار میدهد.
شاخههای زبان شناسی
زبانشناسی دارای زیرشاخههای متعددی است که عبارتند از:
(آواشناسی) Phonetics
(واجشناسی) Phonology
(تکواژشناسی یا صَرف) Morphology
(نحو یا جملهشناسی) Syntax
(معناشناسی) Semantics
(کاربردشناسی) Pragmatics
(تحلیل گفتمان) Discourse Analysis
(ردهشناسی زبانی) Linguistic Typology
(فراگیری و تحصیل زبان) Language Acquisitions
(زبانشناسی تاریخی) Historical Linguistics
(زبانشناسی تحلیلی) Analytical Linguistics
همچنین، زبانشناسی زیرشاخههای بینا رشتهای نیز دارد که از مهمترین آنها میشود به عصبشناسی زبان که به ارتباط مغز انسان با زبان میپردازد اشاره کرد و یا زبانشناسی قضایی که به تحلیل رفتارهای زبانی در امور قانونی میپردازد.
در آینده در بخش زبانشناسی سایت انگلیش توسکا به توضیحات هر یک از زیر شاخه های اشاره شده میپردازیم تا بتوانید با علم شیرین زبانشناسی بیشتر آشنا شوید.
0 Comments