مقدمه
معمولا یکی از اولین ارکان یادگیری زبان, توصیف کردن و صحبت در مورد خانواده به زبان انگلیسی است. تقریبا همه زبانآموزان انگلیسی کلمات رایج درباره این موضوع را میدانند. کلماتی مثل family, father, mother, brother و غیره. از طرفی دیگر, اکثر زبانآموزان میتوانند چندین جمله ساده درباره خانواده خود بسازند. جملاتی مثل:
.I have one brother and two sisters
.My father is 53 years old
.My mom is a nurse
ولی با وجود این حقایق, وقتی افراد قصد صحبت در مورد خانواده به زبان انگلیسی را دارند, به غیر از توصیف چند مورد سطحی, حرف زیادی برای گفتن ندارند. از همین جهت, در مسیر تقویت مهارت اسپیکینگ شما, در این مقاله به طور مفصل صحبت در مورد خانواده به زبان انگلیسی را آموزش میدهیم. با ما همراه باشید.
صحبت در مورد خانواده (اعضای درجه یک)
در این بخش, ما سعی کردیم تا در ابتدا از کلمات و گرامر سادهتر شروع کنیم. در طول این مقاله, محتوای آموزشی به صورت مداوم پیشرفتهتر شده تا زبانآموزان بتوانند از دایره بیشتری از کلمات, اصطلاحات و گرامر مربوط به صحبت در مورد خانواده به زبان انگلیسی استفاده کنند.
اول از کلمات ساده شروع میکنیم:
خانواده درجه 1 (تعریف درجه 1 برای هر خانوادهای متفاوت است) | Immediate family |
پدر/بابا | Father/Dad |
مادر/مامان (Mom آمریکایی و Mum انگلیسی) | Mother/Mom/Mum |
برادر | Brother |
خواهر | Sister |
پدر بزرگ/ بابا بزرگ | Grandfather/Grandpa/Grandad |
مادر بزرگ/ مامان بزرگ | Grandmother/Grandmom/Grandma |
والدین/پدر و مادر | Parents |
پدر بزرگ و مادر بزرگ | Grandparents |
خواهر و برادر | Siblings |
فرزندان | Children |
نوهها | Grandchildren |
معمولا در ابتدای هر مکالمهای در مورد خانواده, از این جملات استفاده میشود:
?How many people are in your family
خانواده شما چند نفره است؟
?How big is your family
خانواده شما چقدر بزرگ است؟
.Tell me about your family
از خانوادت برایم بگو.
اکنون, به این سه نوع جواب دقت کنید:
.There are only three people in my family. It’s just me and my parents
در خانواده من فقط سه نفر هستند. فقط من و پدر و مادرم هستیم.
.I have a very big family. There are six of us. I have three younger sisters
من خانواده بسیار بزرگی دارم. ما شش نفر هستیم. من سه خواهر کوچکتر دارم.
Well, I come from a nuclear family. I have a younger brother.
خب من اهل یک خانواده هستهای (خانواده چهار نفری. پدر, مادر و دو فرزند) هستم. من یک برادر کوچکتر دارم.
حالا برای شاخ و برگ دادن به صحبت ما, باید وارد جزئیات شویم:
Where does all your family live?
We live in a big house in the suburbs, but my brother doesn’t live with us. He moved out a few years ago and went to Tehran for his bachelor’s degree. Now he lives in a small apartment with his roommate.
کل خانواده شما کجا زندگی میکنند؟
ما در یک خانه بزرگ در حومه شهر زندگی میکنیم، اما برادرم با ما زندگی نمیکند. او چند سال پیش نقل مکان کرد و برای لیسانسش به تهران رفت. حالا با هم اتاقی اش در یک آپارتمان کوچک زندگی میکند.
Who are the people in your family?
Well, my dad is 57. He is retired, but he used to be a bank clerk. Now, he mostly spends his time gardening or playing with his grandchildren. My mom is 54 and a housewife. She is also a great painter. My sister is 34. She’s married and has 2 children. And then there’s me. I’m 29 and single. I’m a freelancer and I live alone.
افراد خانواده شما چه کسانی هستند؟
خب، پدر من 57 سال دارد. او بازنشسته است، اما قبلاً کارمند بانک بود. حالا بیشتر وقتش را به باغبانی یا بازی با نوههایش می گذراند. مامان من 54 ساله و خانهدار است. او همچنین یک نقاش عالی است. برادر من 34 سال دارد. او متاهل است و 2 فرزند دارد. و در آخر من. من 29 سالم است و مجردم. فریلنسر هستم و تنها زندگی میکنم.
What do they look like? What kind of people are they?
My father is pretty tall. He’s about 187 cm and looks very muscular. I take after him because I’m also tall. Actually, I look quite like him. My brother isn’t that short either. I think being tall runs in the family. My sister, on the other hand, is blond and short, kind of like my mother.
آنها چه شکلی هستند؟ آنها چجور انسانهایی هستند؟
پدرم قد خیلی بلندی دارد. او حدود 187 سانتی متر است و هیکل عضلانی دارد. من هم به او رفتم چون قد بلندی هم دارم. در واقع من کاملا شبیه او هستم. برادرم هم آنقدر ها کوتاه نیست. من فکر میکنم قد بلند در خانواده ما ارثی است. از طرفی, خواهرم بلوند و کوتاه قد است، مثل مادرم.
دقت داشته باشید که نیازی نیست فقط از این کلمات و یا فقط از این فرمت اسپیکینگ استفاده کنید. هدف اصلی صحبت با جزئیات بیشتر است.
لیست لغات به کار رفته شده
حومه شهر |
“an outlying district of a city, especially a residential one. (noun)”
|
Suburbs |
نقل مکان کردن |
“leave one’s place of residence or work. (verb)”
|
Move out |
مدرک لیسانس |
“a degree that is given to a student by a college or university usually after four years of study. (noun)”
|
Bachelor’s degree |
هم اتاقی/هم خانهای |
“a person occupying the same room as another. (noun)”
|
Roommate |
بازنشسته | “having left one’s job and ceased to work. (verb)” | Retired |
کارمند بانک | “a person employed in a bank to deal with customers’ transactions and undertake administrative duties. (noun)” | Bank clerk |
باغبانی |
“the activity of tending and cultivating a garden, especially as a pastime. (noun)”
|
Gardening |
خانهدار | “a woman whose main occupation is caring for her family, managing household affairs, and doing housework, while her husband or partner goes out to work. (noun)” | Housewife |
نقاش | “an artist who paints pictures. (noun)” | Painter |
متاهل | “(of two people) united in marriage. (adjective)” | Married |
مجرد | “unmarried or not involved in a stable sexual relationship. (adjective)” | Single |
فریلنسر | “a person who pursues a profession without a long-term commitment to any one employer. (noun)” | Freelancer |
عضلانی | “having well-developed muscles. (adjective)” | Muscular |
به کسی رفتن | “resemble a parent or ancestor. (phrasal verb)” | Take after |
شبیه بودن | “to have an appearance that is very similar to (someone or something) (verb)” source | Look like |
ارثی بودن در خانواده | “If a quality, ability, disease, etc. runs in the family, many members of the family have it. (idiom)” source | Run in the family |
.The definitions are taken from lexico.com
صحبت در مورد اقوام
اکنون میخواهیم درباره بقیه اعضای خانواده صحبت کنیم:
Tell me about your relatives.
I have a grandfather on my mother’s side and a grandmother on my dad’s side. They are very kind and I love them so much. We visit them whenever we can. On my mom’s side, I have 5 uncles and 3 aunts. Yeah, my extended family is very big. Guess how many cousins I have? 20! I know, it’s crazy! Sometimes I forget their names. Even though we are a big family, I see them very often. We are on good terms with each other. Particularly, I have a niece who’s only 3 and she’s just so adorable!
از اقوامت برایم بگو.
من یک پدربزرگ از طرف مادرم و یک مادربزرگ از طرف پدرم دارم. آنها بسیار مهربان هستند و من خیلی دوستشان دارم. هر وقت بتوانیم به آنها سر میزنیم. از طرف مامانم 5 تا دایی* و 3 عمه* دارم. بله، خانواده گسترده من خیلی بزرگ است. حدس بزنید من چند پسر عمو* دارم؟ 20! میدانم، خیلی زیاد هستند! گاهی اوقات اسمهایشان را فراموش میکنم. با اینکه ما خانواده بزرگی هستیم، ولی اغلب آنها را میبینم. ما با هم رابطه خوبی داریم. به خصوص، من یک خواهرزاده* دارم که فقط 3 سال دارد و بسیار دوست داشتنی است!
Who are your extended family?
My extended family isn’t that big. My grandparents on my mom’s side have passed away but the ones from my dad’s are still around. On my dad’s side, I have one uncle. On my mom’s side, I got one aunt. My mom doesn’t get along well with my father’s brother, so we don’t get together very often. But I like my uncle. He helps me with school and is very friendly. I look up to him because he became independent when he was just 19. Now he is 28 and wants to start a family. He always says that I am his favorite nephew, even though I’m the only one!
خانواده بزرگ شما چه کسانی هستند؟
خانواده گسترده من آنقدر بزرگ نیست. پدربزرگ و مادربزرگ من از طرف مادرم فوت کردهاند اما آنهایی که از طرف پدرم هستند هنوز زنده هستند. از طرف بابام، من یک عمو دارم. از طرف مامانم یه عمه گرفتم. مادرم با برادر پدرم رابطه خوبی ندارد، بنابراین ما زیاد دور هم جمع نمیشویم. اما من داییام را دوست دارم. او در مدرسه به من کمک می کند و بسیار صمیمی است. من او را الگوی خودم میدانم زیرا او زمانی که فقط 19 سال داشت مستقل شد. اکنون او 28 سال دارد و میخواهد تشکیل خانواده دهد. او همیشه میگوید من برادرزاده مورد علاقهاش هستم, با اینکه من تنها برادرزاده او هستم!
لیست لغات به کار رفته شده
اقوام/فامیل | “A person connected by blood or marriage.” (noun) | Relative |
از طرف مادرم/پدرم | On my mother’s/father’s side | |
عمو/دایی/شوهر خاله/شوهر عمه | “The brother of one’s father or mother or the husband of one’s aunt.” (noun) | Uncle |
عمه/خاله/زن دایی/زن عمو | “The sister of one’s father or mother or the wife of one’s uncle.” (noun) | Aunt |
خانواده گسترده (پدر و مادربزرگ, عمو, خاله, …) | “A family which extends beyond the nuclear family to include grandparents and other relatives.” | Extended family |
فرزندان فامیل | “A child of one’s uncle or aunt.” (noun) | Cousin |
با کسی رابطه خوبی داشتن | Be on good terms with someone | |
برادر یا خواهر زاده مونث | “A daughter of one’s brother or sister, or of one’s brother-in-law or sister-in-law.” (noun) | Niece |
فوت کردن | “Die.” (verb) | Pass away |
زنده بودن | Still around | |
با کسی رابطه خوبی داشتن | “Have a harmonious or friendly relationship.” (phrasal verb) | Get along well with someone |
دور هم جمع شدن | “(of people) gather or assemble socially or to cooperate.” (phrasal verb) | Get together |
کسی را الگوی خود دانستن | “Have a great deal of respect for someone.” (phrasal verb) | Look up to someone |
مستقل | “Free from outside control; not subject to another’s authority.” (adjective) | Independent |
تشکلیل خانواده | Start a family | |
برادر با خواهرزاده مذکر | “A son of one’s brother or sister, or of one’s brother-in-law or sister-in-law.” (noun) | Nephew |
.Definitions are taken from lexico.com
در آخر, سعی کنید از کلمات و جزئیات بیشتری در اسپیکینگ خود استفاده کنید. اسپسکینگ خوب به معنای استفاده از گرامر و لغات پیچیده نیست. بلکه به این معناست که از دایره اطلاعات خود به نحو احسن استفاده کنید، فقط کافیست کمی تمرین اسپیکینگ خود را قوی کنید.. اکنون به این سوالات جواب دهید و پاسخ خود را در قسمت نظرات با ما به اشتراک گذارید:
?How big is your family
.Tell me about your relatives
?What do you usually do with your family
?Where do you all live
?Who are the people in your family
?What do you like/dislike about your family
0 Comments