مقدمه
آهنگ هتل کالیفرنیا که توسط دان فلدر، گلن فری و دان هنلی نوشته شده است، درباره مادی گرایی و افراط است. کالیفرنیا به عنوان مکانی که داستان در آن اتفاق میافتد مورد استفاده قرار گرفته، ولی می تواند به هر جای آمریکا مربوط باشد. دان هنلی در روزنامه دیلی میل لندن در 9 نوامبر 2007 گفت: “برخی از تعابیر اشتباه از آن آهنگ من را شگفت زده کرد. این آهنگ واقعاً در مورد افراط در فرهنگ آمریکایی و برخی از دخترانی بود که ما میدانیم چطور زندگی میکنند. همچنین در مورد تعادل ناآرام بین هنر و ثروت اندوزی بود. کالیفرنیا در اینجا از منظر یک شخص خارجی دیده می شود. برنی لیدون تنها عضو گروه در آن زمان بود که. در مصاحبهای با Songfacts او توضیح داد:
“وقتیکه تو لسآنجلس در شب رانندگی میکنی، میتونی درخشش چراغهای هالیوود و لس آنجلس رو از 100 مایلی در بیابون ببینی. همهی این تصاویر از تبلیغاتی که در مورد کالیفرنیا دیدهاید به ذهن شما می رسد. به عبارت دیگر، ستاره های سینما، ستاره های هالیوود، سواحل، دخترای بیکینی پوش ،درختای خرما، تمام اینا تصاویری هستن که مردم وقتی به کالیفرنیا فکر میکنند تو ذهنشون شکل میگیره. دون هنلی هم در مورد این آهنگ گفت:
“همه ما بچه های طبقه متوسط بودیم. آهنگ هتل کالیفرنیا تفسیر ما از زندگی اشرافی تو لس آنجلس بود.”
تفسیر دیگری که میتوان از آهنگ هتل کالیفرنیا داشت شرح سفر از نیاز به عشق، ازدواج تا طلاق، و در نهایت عدم امکان بازیابی زندگی و خوشبختی قبل از طلاق است.
در ابتدا مسافر احساس نیاز به یک رابطه دارد. “سرم سنگین شد و جلوی چشمام تار، مجبور شدم تا شب توقف کنم”. مسافر با عشق خود ملاقات و ازدواج می کند “در آستانه در ایستاده بود. صدای ناقوس را شنیدم”. یک تعهد ازدواج امکان خوشبختی را فراهم می کند، اما همچنین مسافر این احتمال را میدهد که ممکن است ازدواجش اندوهی بیپایان باشد. “و من با خودم فکر می کردم، اینجا می تواند بهشت باشد یا که جهنم.
متأسفانه ازدواج او به جدایی ختم می شود چرا که معشوقهاش به شدت مادی گرا است. (“ذهن اوپیش تیفانی است”) “تیفانی” به جواهرفروشی بسیار گران قیمت، شرکت تیفانی اشاره دارد. طلاق همراه با تقسیم اموال است و دخترک صاحب مرسدس بنز میشود. بعد از جدایی، وقتی که پسر زن سابقش را با پسران دیگر میبیند، دخترک به او اطمینان میدهد که آن پسرهای زیبا “فقط دوست” اوهستند. در دنیای جدید مجردها ( افرادی که از همسر خود جدا شدهاند) ، او مجردهای دیگری را ملاقات میکند که در “حیاط زندگی” میرقصند. آنها به طور کلی به دو گروه تقسیم می شوند: آنهایی که در حسرت زندگی گذشتهی خود هستند، “بعضی می رقصند تا به یاد بیاورند” و آنهایی که از خاتمه یافتن زندگی متاهلی خود خرسندند، “بعضی می رقصند که فراموش کنن”.
حال در این دنیای طلاقگرفته، او آرزوی بازگشت شادی قبل از طلاق را دارد (“پس من کاپیتان را صدا زدم، لطفا شرابم را بیاور”)، اما میبیند که خوشبختیاش اکنون به طور غیرقابل جبرانی در گذشته است (“ما از سال 1969 این روحیه را در اینجا نداشتم”). این بدان معناست که او دیگر هرگز شادی دوران متاهلیاش را تجربه نخواهد کرد.
در جایی پسر به یاد گذشتههای دور که متاهل بوده میافتد. “آینه روی سقف، شامپاین صورتی توی ظرف یخ”. به خود یاآوری میکند که “همه ما اینجا زندانی هستیم، زندانی اعمال خود.” او و دیگران می خواهند که این کابوس طلاق ( که به جانوری فنا ناپذیر تشبیه شده) تمام شود. بنابراین “آنها با چاقوهای پولادین خود به آن ضربه می زنند، اما نمی توانند جانور را بکشند.” پسر که اکنون ناامید شده است، وحشت می کند و به سمت در می دود. “من باید راه بازگشت رو پیدا کنم” اما پاسبان شب او را از حقیقتی وحشتناک آگاه میسازد “میتونی هر وقت که بخای تسویه کنی” (خودکشی کنی)، “اما هرگز نمی تونی اینجا رو ترک کنی” (هیچ وقت نمیتونی شرایط قبل از طلاقت رو برگردونی). در ادامه میتوانید متن اصلی و ترجمه آهنگ هتل کالیفرنیا را بخوانید. همچنین برای گوش دادن به آهنگهای دیگر میتوانید از بخش آهنگهای انگلیش توسکا دیدن نمایید.
گوش کنید!
ترجمه ی آهنگ هتل کالیفرنیا از Eagles
On a dark desert highway
Cool wind in my hair
Warm smell of colitas
Rising up through the air
Up ahead in the distance
I saw a shimmering light
My head grew heavy and my sight grew dim
I had to stop for the night
تو یک بزرگراه تاریک و متروک
وقتیکه که باد خُنکی تو موهام میوزید
و هوا از عطر شکوفه ها
سنگین شده بود
جلوتر، اون دورتر ها
چشمم به سوسوی نوری افتاد
سرم سنگین شده و جلوی چشمانم تار شد
باید شب را آنجا میماندم
There she stood in the doorway
I heard the mission bell
And I was thinking to myself
“This could be Heaven or this could be Hell”
Then she lit up a candle
And she showed me the way
There were voices down the corridor
I thought I heard them say
اون دختر اونجا جلوی در ایستاده بود
صدای ناقوس رو شنیدم
و با خودم تو این فکر بودم که
اینجا میتونه برام مثل بهشت باشه یا جهنم
بعدش دختره شمع رو روشن کرد
و راه رو به من نشان داد
از انتهای سالن صداهایی میشنیدم
فکر کنم میگفتن
Welcome to the Hotel California
Such a lovely place (such a lovely place)
Such a lovely face
Plenty of room at the Hotel California
Any time of year (any time of year)
You can find it here
به هتل کالیفرنیا خوش اومدی
چه جای زیبایی، چه جای زیبایی
چه صورت زیبایی
هتل کالیفرنیا همیشه جا داره
هر وقت از سال که بیای
اینجا جا پیدا میکنی
Her mind is Tiffany-twisted
She got the Mercedes Benz
She got a lot of pretty, pretty boys
That she calls friends
How they dance in the courtyard
Sweet summer sweat
Some dance to remember
Some dance to forget
ذهن اون (آن دختر) پیش جواهر فروشی تیفینی است (درگیر مادیات است)
اون مرسدس بنز داره
و با پسرای زیادی ارتباط داره
که بهشون میگه “رفیق”
چه خوشحال تو حیاط میرقصیدن
و عرق شیرین تابستون به تنشون مینشست
بعضیاشون میرقصیدن که گذشته شونو رو به یاد بیاورن
و بعضیاشون میرقصیدن که گذشته شونو رو فراموش کنن
So, I called up the captain
“Please bring me my wine”
He said, ‘We haven’t had that spirit here
Since 1969″
And still those voices are calling from far away
Wake you up in the middle of the night
Just to hear them say
مدیر رو صدا زدم و گفتم
لطفاً واسه من یه شراب بیار
اون گفت ” از سال 1969 اینجا شراب سرو نکردیم”
و هنوز اون صداها از دور فریاد میزدن
نیمه شب بیدارت میکنن تا بشنوی
Welcome to the Hotel California
Such a lovely place (such a lovely place)
Such a lovely face
They livin’ it up at the Hotel California
What a nice surprise (what a nice surprise)
Bring your alibis
به هتل کالیفرنیا خوش اومدی
چه جای زیبایی، چه جای زیبایی
چه صورت زیبایی
اونا تو هتل کالیفرنیا به شادی زندگی میکنن
چه سورپرایز قشنگی، چه سورپرایز قشنگی
شاهدت رو بیاور
Mirrors on the ceiling
The pink champagne on ice
And she said, ‘We are all just prisoners here
Of our own device”
And in the master’s chambers
They gathered for the feast
They stab it with their steely knives
But they just can’t kill the beast
سقف پوشیده از آیینه بود
شامپاین صورتی رنگ تو( ظرف) یخ
و او گفت: همهی ما اینجا زندانی هستیم
زندانی اعمال خودمون
اونا تو اتاق رئس جمع شدن
که ضیافتی به راه بندازن
اونا با چاقوهای استیل حیون رو زخمی کردن
ولی نمیتونن بکُشنش
Last thing I remember, I was
Running for the door
I had to find the passage back
To the place I was before
“Relax, ” said the night man
“We are programmed to receive
You can check out any time you like
But you can never leave”
آخرین چیزی که یادم میاد اینه
که داشتم به سمت در فرار میکردم
باید راه بازگشت رو پیدا میکردم
به همون جایی که قبلاً بودم
پاسبان شب بهم گفت ” آروم باش”
برنامهی ما اینجوره که فقط پذیرش میکنیم
میتونی هر وقت بخوای تسویه کنی
ولی هیچ وقت نمیتونی اینجا رو ترک کنی
0 Comments