مقدمه
یکی از موضوعات پرکاربرد در تمرین مکالمه انگلیسی، توصیف ظاهر و شخصیت افراد است. زبان آموزان، در سطوح مختلف کلمات و اصطلاحات رایج برای صحبت کردن در مورد افراد دیگر را یاد میگیرند تا بتوانند به راحتی اشخاص را توضیف کنند. به همین دلیل ما تصمیم گرفتیم تا در این درس به این موضوع پرطرفدار بپردازیم. اما این را باید بدانید که این مبحث بسیار گسترده است و ممکن است از حوصله این متن خارج باشد. بنابراین این درس صرفا در مورد بخشهایی از ظاهر افراد است تا با کلمات و اصطلاحات رایج در مورد این موضوع آشنا شوید. برای نحوه توصیف شخصیت افراد از یک پست جداگانه استفاده میکنیم و آن را به طور کامل توضیح میدهیم.
همه ما این را میدانیم که ظاهر شامل بخشهای مختلفی میشود. ما برای توصیف قد، مو، صورت، بینی، چشم و حتی نوع اندام افراد صفات و لغات مختلفی داریم. باهم قدم به قدم به هریک از آنها میپردازیم.
قبل از اینکه روشهای توصیف را برای شما توضیح دهیم، اجزای صورت را در تصویر زیر باهم مرور کنیم:
توصیف اجزای صورت
برای شروع از توصیف چشم به زبان انگلیسی شروع میکنیم:
توصیف چشم
برای این که رنگ چشم را بگوییم دو روش وجود دارد. ساختار اول که به احتمال زیاد با آن آشنایی دارید:
To have + color + eyes
.You have brown eyes
فقط دقت داشته باشید که هنگامی که فاعل شما He/ She/ It باشد فعل have به has تبدیل میشود. این نکتهای است که در بخش حال ساده در زبان انگلیسی به آن پرداختهایم.
روش دوم استفاده از ساختار زیر است:
To be + color + -eyed
.You are brown-eyed
این روش برای تنوع دادن به نوع صحبت کردن و بالا بردن سطح اسپیکینگ به شما کمک میکند.
توصیف مو
موی افراد معمولا بیشتر از سایر قسمتها به چشم مخاطب میآید. شما باید بتوانید در مورد قد، رنگ، حجم و یا حتی جنس و مدل مو صحبت کنید. نگران نباشید! در مورد تمام این موارد صحبت میکنیم.
برای توصیف رنگ مو میتوان دقیقا از همان ساختاری که برای رنگ چشم استفاده میکردیم، کمک بگیریم. به مثالهای زیر دقت کنید:
.She has black hair
.She is black-haired
یک روش دیگر نیز برای صحبت در مورد رنگ مو وجود دارد. به جمله زیر دقت کیند:
.She is blond
در این جمله دیگر از کلمهی hair استفاده نشده است. فقط دقت کنید که برای تمام رنگها نمیتوان از آن استفاده کرد زیرا ممکن است با رنگ پوست اشتباه گرفته شود. به طور کلی، برای رنگهای زیر میتوان از این ساختار استفاده کرد.
blond / ginger / brunette
قبل از اینکه به قسمت بعدی بروید این را بدانید که هرگاه بخواهید به طور کلی بگویید کسی رنگ موی روشن یا تیره دارد از دو کلمه light و dark استفاده میکنیم.
.He is light
.He is dark
در ادامه لیستی از رنگهای رایج به همراه مثال آوردهایم:
gray (grey) .He is gray-haired |
white She has white hair.
|
||
blond .She is blond |
platinum blond She has platinum blond hair. |
||
dirty blond She has dirty blond hair. |
golden .She has golden hair |
||
ginger .She is ginger |
strawberry blond She has strawberry blond hair. |
||
brown/brunette .She is brunette |
red .She is red-haired |
||
black .She is black-haired |
dark brown She has dark brown hair. |
نکته: تفاوت رنگ blond با golden در این است که golden کمی به سمت زردی میرود.
نکته: رنگ dirty blond کمی تناژ قهوهای دارد.
نکته: دو کلمه brown و brunette معمولا به جای هم استفاده میشوند. اما به طور کلی brunette کمی از brown تیرهتر است.
نکته: اگر به طور کلی بخواهید بگویید که شخصی موی رنگ کرده دارد میتوانید از جمله زیر استفاده کنید:
.She has dyed hair
dye به معنی رنگ کردن است.
بعد از صحبت در مورد رنگ مو، نوبت به توصیف قد آن میرسد. این بخش نیز ساده میباشد. فقط کافی است جدول زیر را مطالعه کنید:
short hair | long hair | ||
shoulder-length hair | medium-length hair | ||
bald | shaved hair |
نکته: اگر بخواهید بگویید قد موهایتان دقیقا تا کجاست میتوانید از ساختار زیر اسفاده کنید:
.My hair goes down to my …. (armpit/waist)
مدل مو نیز انواع و اقسام مختلفی دارد که در لیست پایین رایج ترین آنها را برای شما قرار دادهایم. دقت داشته باشید؛ برای اینکه بگویید چه مدل مویی دارید، میتوانید از دو فعل have و wear استفاده کنید.
Wavy hair .She has wavy hair |
Straight hair .She has straight hair |
||
Afro .He has an afro |
Curly hair .He has curly hair |
||
Dreadlocks The boy wears his hair in dreadlocks. |
Noodle curls .She has noodle curls |
||
Braid She wore her hair into a braid. |
Fringe (bangs) She has a fringe hairstyle. |
||
Pigtails She had her hair done in pigtails. |
Ponytail She wears her hair in a ponytail. |
||
Mohawk He wears his hair in a mohawk. |
Bun She wore her hair in a bun. |
توصیف نوع اندام
هنگام توصیف ظاهر افراد در زبان انگلیسی شاید یکی از سادهترین بخشها مربوط به توصیف اندام باشد. ویژگیهای بلند یا کوتاه بودن قد، چاق و یا لاغر بودن جزو اولین کلماتی است که در زبان انگلیسی یاد میگیریم. اما در این بخش، ما تصمیم گرفتهایم کلماتی متفاوتتر به شما آموزش دهیم.
برای توصیف چاق، لاغر و یا متوسط بودن اندام، کلمات مختلفی وجود دارد. به کلمات زیر دقت کنید:
average build | thin | ||
slender (slim) | well-built | ||
overweight | athletic (muscular) |
نکته: دقت داشته باشید که استفاده از صفات fat و یا skinny مودبانه نیست. بهتر است از واژههای مناسبتری برای توصیف ظاهر افراد استفاده کنیم.
نکته: کلمه slender یا slim به طور معمول برای بانوان استفاده می شود.
نکته: تمام کلمات بالا با فعل to be مورد استفاده قرار میگیرند. فقط دقت داشه باشید که قبل از واژه average build باید از of استفاده کنید.
.He is of average build
مثال
Sue: Hey! What are you doing here?
Sam: Well, actually I came here with my brother. He is a friend of Jack.
Sue: Who’s your brother? I know all of Jack’s friends!
Sam: He is the tall guy with dreadlocks.
Sue: You mean Peter? The one who is overweight.
Sam: No no! That is not my brother. My brother is Pat. He is tall, muscular and black-haired. He usually has an afro but todays he is wearing his hair into dreadlocks.
Sue: Oh! I got it. Pat is from Jack’s math class, isn’t he?
Sam: Yes, they were classmates.
Sue: Cool! Have a great party.
0 Comments